کسرای من درگذر ِ این روزها...
این مطلب، سیصد وهفتاد و سومین مطلبیه که واست مینویسم دوست داشتم زمانیکه مطلب سیصد و شصت و پنجمُ (۳۶۵) واست مینویسم بیام و بگم که وبلاگت الان یکساله شده اما اون مطلب همزمان شد با مریضیم و کلا فراموش کردم. شرمنده ، با یه تاخیر کوچولو یکساله شدن وبلاگت مبارک پسرم البته ما کبیسه حساب نکردیم دیگه ... امروز وقتی با هم دوتای رفته بودیم بیرون و داشتم نیگات میکردم دیدم چقدر دلم واسه این لحظه ها و روزا تنگ خواهد شد، کاش میشد بعضی روزا رو نگه داشت یا حداقل کاش روزای خوب طولانی تر بودن اما حیف ... دیروز وقتی لباسی رو که پنج ماه پیش ، دو سایز بزرگتر از سایز اونموقت خریده بودم ُ پوشید...
نویسنده :
مامانی کسرا
1:59